جنگ نرم و فناوری

پیام های کوتاه
  • ۱۴ دی ۹۲ , ۱۸:۲۷
    hadeh
نویسندگان
center> قافلـه ی صبـر و بصـیـرت
با گذاشتن نظرات خودتون کمکم کنید در بهبود و روند بهتر وبلاگم از همتون که سر میزنید
ممنونم یا علی

۲۲ مطلب با موضوع «حجاب» ثبت شده است

گـآهـی یـک ✘✘نـِــگـــآه حـَــرآم✘✘

شـَهـآدَت رآ بـَرآی کـَسـی کـﮧ لـیـآقـَت شـَــهـــآدَت دآرَد

سـآل هـآ عـَقَب مـی اَنـدآزَد

چـﮧ بـرسـَد بـﮧ کـَسـی کـﮧ

هـَنـوز لـآیـق شـَــهـــآدَت بـودَن رآ نـشـآن نـَدآده اسـت...

• • •

یـک نـــِگـــآه حـَــرآم

سـآل هـآ عـَقـَب مـی اَنـدآزَد،

شـَهـآدَت رآ،

مـی گـویـیـم الـلـهـم الـرزقـنـآ

اَمـآ...

• • •

تـوصـیـﮧ شـیـخ رَجـَبـعـلـی خـَیـآط

چـِشـمـَت بـﮧ✘✘ نــآمـَــحــرم ✘✘مـی افـتـَد

اَگـَر خـوشـَت نـَیـآیـَد کـﮧ مـَریـض هـَسـتـی

اَمـآ اَگـَر خـوشـَت آمـَد،فـورا چـِشـمـَت رآ بــِـبـَنـد

و سـَرَت رآ پـآیـیـن بـیـنـدآز و بـگـو:

【 یــآ خــیــر حــبــیــب و مــحــبــوب 】

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۲۴
sahba

امام علی (ع)می فرماید:پوشیده داشتن زنان خود ،

نگاه آنان را محدود ساز ،

زیرا حجاب کامل در ثبات عفت آنان تاثیر دارد و رفت و آمد

بیرون خانه برای آنان خطرش بیش از آن نیست که فرد غیر قابل اعتماد را در خانه آوری ،

و اگر بتوانی ،

کاری کن که با غیر تو شناخت و آشنایی نداشته باشند.

(نهج البلاغه نامه۳۱)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۱۹
sahba

امر به معروف و نهی از منکر از جمله فرایض دینی و از ضروریات اسلام است که جامعه دینی را پرنشاط می سازد، و در صورت اهتمام مردم و مسئولان به این وظیفه شرعی ، بسیاری از زشتی ها از جامعه رخت می‌بندد و ارزش های دینی و انسانی حاکم می شود.

با توجه به شهادت علی خلیلی جوان 21 ساله که با دردی سرشار از بی مهری برخی مسئولین و جامعه پس از تحمل 2 سال رنج بیماری و بی توجهی مسئولین به شهادت رسید، به مرور خاطرات و سیره زندگی شهدای انقلاب اسلامی که الگوهای خوبی برای جوانان امروز ما هستند خواهیم پرداخت.


 شهید مـحمد رضا خالصی

تند تند اشک هایش را پا ک کرد و قدم هایش را بلندتر برداشت. از میان انبوه جمعیتی که برای تشییع جنازه شهدا آمده بودند خودش را رد کرد. برادرش هم که از چهره‌ی درهم او فهمیده بود باید اتفاقی افتاده باشد، قدم هایش را سریع تر بر داشت تا او را گم نکند.

از خیابان اصلی پیجید توی بازار؛ حالت دویدن به خودش گرفت تا رسید به مرد غریبه محکم دست را سر شانه مرد زد و بعد با او درگیر شد. مرد گوشه بازار افتاد. محمد رضا که داشت خاک های شلوارش را می تکاند برگشت و به او گفت : « بی غیرت خجالت نمی کشه ! توی تشیع جنازه‌ی شهداء هم دنبال ناموس مردمه »

بعد هم با لحنی گلایه آمیز گفت:

«مگه میشه از یک طرف اینهمه شهید بدیم و از طرف دیگه بی بندو باری رو تحمل کنیم؟!»



پ ن :
خواهرم ، می بینی مجبورم کلمه ی خواهر را برایت به کار ببرم ولی اصلا دلم راضی نیست چون خواهر من کسی است که حجابش عفافش طینتش فاطمی باشد نه شیطانی و نفسی ... به هر حال با تو ام ، با تویی که بوی ادکلن های مثلا خارجی ات موهای بینی مان را کِز میدهد ، جوری که حاضریم بوی تعفن تحمل کنیم اما بوی ادکلن های تو را نه ، آیا میدانی اگر زنی بوی خوشش را مرد نامحرمی استشمام کند ملائکه ی الهی تا چندین ساعت بر او لعنت می فرستند ؟؟ با تو هستم که هر روز روسری ات عقب تر می رود و عفافت کم رنگ تر و حجابت شیطانی تر ... تویی که پوشیدن ساپورت و دادن آستین ها بالا و بازگذاشتن یقه برایت مد شده و اگر چنین نکنی عقب مانده تلقی می شوی ، با تو ام که حرف یک مشت بی غیرت ماهواره ای برایت ارزشش از کلام معصومین و وصیت نامه شهدا خیلی خیلی خیلی بیشتر است ، بهتر بگویم اصلا ارزشی ندارد ... آری با تو ام ...

پس خوب گوش کن :
چند علی خلیلی باید بخاطر تو و امثال تو شهید شوند تا تو حجاب و عفافت درست شود ؟

برگرفته از وبلاگ قافله صبر و بصیرت

نوشته شده توسط : دانشـجوی افراطـی بی سـواد
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۸
sahba

آیا می دانید یک جاسوس انگلیسی به نام " مستر هَمفر" گفته:
باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید... باید جوانان را تحریک کرد تا دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد...

همچنین یک جامعه شناس غربی به نام " فِرانتِس فانون " گفته:

استعمار حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر تمرکز داده است…هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید…پس از دیدن هر چهره بی حجابی امید های حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد…...

آیا ما زنان که باید نقطه ی امید در دل امام زمان (عج) باشیم؛ می توانیم با سهل انگاری و غفلت ؛ جاده صاف کن حملات یزیدیان زمانمان باشیم؟
بیایید با اراده ای محکم و توبه ای خالصانه و با عمل به دستورات قرآن و احادیث ائمه علیهم السلام شیاطین درونی و بیرونی را ناکام بگذاریم...

آیا می دانید بهترین راه مقابله با هجوم افکار شیطانی، اجرای سبک زندگی اسلامی در خانه و خانواده ماست؟
با تربیت قرآنی فرزندانمان ثبات قدم و حفاظت از ارزشها را می آموزند...
تصاویر زیر متعلق به " مائده " خانم ؛ میوه ی بهشتی یکی از دوستانم است که ارزشهای اسلامی را در زندگی اش اجرا کرده اند ...
مائده استاد سروندی فرشته ای است که از حالا انس عجیبی با قرآن دارد و مصرّانه پایبند حجاب است...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۳۶
sahba

همیشه وقتی از حجاب وحیا حرف میزنیم از خانم ها میگیم ...

از چادری ها میگیم....

اما امروزمیخوام بگم...

سلامتی هر پسری که ریش داره وبهش میگن پاچه بزی و خم به ابرو نمیاره...

سلامتی اونیکه پاتوقش مزار شهداس نه باشگاه کامبیز بدنساز...

سلامتی کسی که جای پرورش اندام وتزریق بازو پرورش ایمان میکنه وخودسازی...

سلامتی پسری که سَرشو خم میکنه تا سنگ فرش خیابونا ،نه رودروی ناموس مردم....

سلامتی هرچی پسره که بلوز آستین بلند میپوشه و شلوار کتوننه لباس تنگ وشلوارجاستین...

سلامتی اونی که نه مدونا میشناسه نه شکیرا والیزابت تیلور ...

دختر رویاهاشم سلنا گومز نیست...

سلامتی اون مردی که وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشسته نمی ره وسطشون بشینه...

سلامتی اون پسری که بلده مکبر باشه و نماز اول وقتش حجته...

سلامتی اون پسری که  تظاهراتو راهپیمایی رفتنش عین نماز اول وقت میمونه براش...

سلامتی اون پسری که جای نود شب زود میخوابه تا صبح نمازش قضا نره...

سلامتی هرکی که پیشش،روبروش ،کنار دستش تو کلاس باامنیت میشینی وانگارنه انگار

کنارش دختر نشسته...

سلامتی اون پسری که بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث وبگو بخند راه بندازه...به بهانه ی امتحان...

سلامتی اون پسری که حاضره دخترا بهش بگن مَریض و اون وا نده...

سلامتی آقا پسری که وقتی تو ماشینش صدای ضبطش وبلند میکنه نوای کربلا کربلا میاد...

سلامتی اون آقایی که ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو خم میکنه وآستیناش بالا وآب میچکه...

جوراباشم از جیباش آویزونه...

مهم نیست دخترای جفنگ دانشگاه مسخرش کنن مهم زود رسیدن به حسینیه اس...

سلامتی اونی که تو تابستون میره اردوی جهادی نه صفا سیتی با دوست دختراش توشمال...

سلامتی هرچی پسر مذهبی...

سلامتی هرچی بچه حزب اللهی....

سلامتی همشون صلوات...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۱۳
sahba

داری داخل یک کوچه طولانی راه می روی، چپ و راستت خانه های جورو واجور، درهای مختلف با انواع رنگ ها، حیاط های بزرگ و کوچک، حوض و پله و باغچه و ...


اما تو از کجا فهمیدی خانه ای که داری می بینی بزرگ است یا کوچک؟؟؟؟ 

اصلاً تو که نمی بینی حیاطش را ...

تو داخل کوچه هستی و تنها چیزی که می توانی ببینی در است ...

در هایی که بعضی طرح دارند و بعضی ساده، بعضی رنگی و تر و تازه، بعضی زنگ زده و زهوار در رفته...


همینطور که داری به راهت ادامه می دهی، می رسی به خانه ای که درش باز است...

تازه اگرخودت هم نخواهی از سر کنجکاوی هم که شده، باز هم سرت را می چرخانی و همانطور که داری رد می شوی، داخلش سرکی می کشی و بعد اگر کنجکاوی ات ولت کرد به راهت ادامه می دهی...

فکرت مشغول می شود به حیاط و حوض و باغچه و...


آری در باز بود و توانستی داخل خانه را ببینی...

اما اگر در بسته باشد چه ؟؟؟

باز هم می توانی ؟؟؟

معلوم است که نه...


اصلاً اگر آنقدر جلوی در بایستی تا علف زیر پایت سبز بشود هم نمی توانی ببینی چه خبر است در خانه....

اصلاً وقتی در بسته باشد همینطور ردمی شوی و می روی و هیچ چیز این خانه توجه تو را جلب نمی کند چه رسد به اینکه بخواهی داخلش را ببینی....

خلاصه کم کم به انتهای کوچه می رسی و داخل چند تایی از خانه ها را می بینی که در هاشان باز است، بعد می رسی به خیابان...

وارد پیاده رو می شوی و شروع می کنی به قدم زدن...


آنطرف تر چند جوان را می بینی که از کنار همه بی تفاوت رد می شوند و می گذرند ولی وقتی به بعضی ها می رسند جور دیگری رد می شوند، شاید چیزی، حرفی، متلکی هم می پرانند...


از خودت می پرسی چرا؟؟؟ 

چرا فقط به بعضی ها جور دیگری نگاه می کنند؟؟

چرا فقط به بعضی ها متلک می گویند؟؟؟

چرا فقط بعضی ها را اذیت می کنند؟؟؟


جواب با شما

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۵
sahba

روزی روزگــــآری



دختران ایران من حجاب داشتند


پوشیده بودند


و حیا حرف اول را می زد


روزی روزگــــاری



درکشورم جنگ شد

نبردی سخت و دلهره آور

اما مردان ایران من که نمرده بودند

غیرت که نمرده بود

مسلمانی که ازیادها نرفته بود

مردانی بودند از جنس غیرت

رفتند و جان دادند وآسمانی شدند


 


می پرسی برای چه؟؟؟




خواهرم!!!


برای آنکه حجابت را برنداری


برادرم!!!


برای آنکه غیرتت را به تاراج نبرند



..........


روزی روزگاری

 


ایران من ایران بود



سرشار از حیا وعفت زهرا و غیرت عباس

 


ولــــــی

 


روزگاری بود...تمام شد..



دیگر در پس کوچه های کشورم هم امنیت نیست

دیگر سربالا کردن و نگاه کردن به روبرو سخت است

دیگر دانشگاه محل تحصیل نیست

دیگر چادری های ما امّل شده اند

و

بی حجاب ها متمدن



دیگر مردهای با غیرت کوته فکرند

و

بی غیرت ها روشن فکر




وخیلی دیگرهای دیگر




(توبگو)

.
.
.

آری
.
.
.


روزی روزگاری بود...و دیگر نیـــست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۳
sahba

اگه غرور کلـــــاس داره…

اگه بی محلی کلـــــاس داره…

اگه بی غیرتی کلـــــاس داره…

اگه بی حیایی کلـــــاس داره…

اگه تنوع طلبی کلـــــاس داره…

اگه عوضی بودن کلـــــاس داره…

اگه تیغ زدن مردم کلـــــاس داره…

اگه خیانت ونامردى کلــاس داره..

اگه واقعاایناکلـــاس داره..

مــن میخوام کــه

بی کلاس ترین ادم روى زمین باشم

به بعضیا باید گفت:

اینقدر کلاس میذاری،زنگ تفریح هم داری؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۱
sahba
بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.

اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود!
 

 
 

 

بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!»

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت:

«من جد اندر جد فرانسوی هستن… این دین من است و اینجا وطنم… شما دینتان را فروختید و ما خریدیم!»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۴۶
sahba

گفتم خواهرم حجابت؟؟؟
چیزی نگفت  ...
.
.
.
دوباره گفتم:خواهرم حجابت؟؟
برگشت وگفت چی؟؟
.
.
.
گفتم اوااااااااااااااااااا خاک برسرم
توپسری جیگر!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۱
sahba