جنگ نرم و فناوری

پیام های کوتاه
  • ۱۴ دی ۹۲ , ۱۸:۲۷
    hadeh
نویسندگان
center> قافلـه ی صبـر و بصـیـرت
با گذاشتن نظرات خودتون کمکم کنید در بهبود و روند بهتر وبلاگم از همتون که سر میزنید
ممنونم یا علی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

امشب بعد اینکه همه حاجات هاتون رو خواستید 

یک بنده خدایی هست حدود1200ساله منتظره...

براش دعا کنید...

غریبه...

ثواب داره....

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۹
sahba

خـــــــــــــدا جـــــونـــــــم شـــــکــــرت

 

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،

نگاهت می کردم،

امیدوار بودم که با من حرف بزنی،

حتی
برای چند کلمه،

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،

از من تشکر کنی؛

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،

مشغول انتخاب لباسی که
میخواستی بپوشی،

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی،

فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی
و به من بگویی:"سلام"،

اما تو
خیلی مشغول بودی.


یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری

 نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی،

اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از

آخرین شایعات با خبر شوی.

تمام روز با صبوری منتظرت بودم،

با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی

با من حرف بزنی.
متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛

شاید چون خجالت می کشیدی،

سرت را به سوی من خم نکردی!!!

تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.


بعد از انجام دادن چند کار،

تلویزیون را روشن کردی،

نمیدانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را

جلوی آن می گذرانی.

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط ازبرنامه هایش
 لذت می بری.

باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،

شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!

موقع خواب،

فکر
می کنم خیلی خسته بودی،

بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی،

نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛

اما اشکالی
ندارد،

آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!

هنگامی که به خواب رفتی،

صورتت را که خستهء تکرارِ یکنواختی های روزمره بود

را عاشقانه لمس کردم.

چقدر مشتاقم که به تو بگویم:

چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...

احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.

من صبورم،

بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.

حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم،

منتظر یک سر تکان دادن،

یک دعا،

یک فکر،

یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید.

خیلی سخت است که مکالمه ای یکطرفه داشته باشی.

خوب،

من باز هم سراسر پر از
عشق منتظرت خواهم بود،

به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!


آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟

اگر نه،

عیبی ندارد،

من می فهمم و سعی می کنم
راه دیگری بیابم.

من هرگز دست نخواهم کشید...

روز خوبی داشته باشی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۳
sahba

خطا از من است، می دانم...

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”،

اما به دیگران دل سپرده ام...

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین” ،

اما به دیگران تکیه کرده ام...

رهایم نکن خدایا!

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...

“ایاک نعبد”و” ایاک نستعین”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۵
sahba

کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست
ولی مگه خدا هم گریه می کنه؟!چرا باید دل خدا بگیره!!!!
دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم
اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم
تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!
آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد
حس میکردم که آدما دل خدا رو شکستند
و یا از یاد خدا غافل شدند همه می گفتند باران رحمت خداست
ولی حس کودکانه من می گفت:

 
خدا دلش از دست آدما گرفته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۲۷
sahba

خودت گفته بودی فقط از من بخواه.
با این کوله بار سنگین،
حالا دلم بهانه می گیرد:
دلم برای آسمان
آن آبی بیکران؛
برای ستاره ها؛
برای پرواز؛
دلم برای هرچه آن بالاست
تنگ شده.
دیدی چه شد:
حالا شده ام خاک نشین ترین پرنده ی آسمان تو.
اصلا من آن سبد را رها کردم،
من همه ی بار سنگینم را واگذاشتم،
و بالم را گشودم
که تو را ببینم
ای که صدایم کردی،
من اینجا پشت در مانده ام:
درمانده.
تو گاهی هم در را باز کنی،
من به نگاهی دلخوشم
که من از تو فقط
خودت را می خواهم.
من حتی "خودم" را
پشت در جا گذاشتم
تا فقط اسم تو بماند:

کریم خطابخش بخشنده ی مهربان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۴۲
sahba

سلام دوستان خودم که خیلی خوشم اومد انشالله مورد پسند شمام باشه نظر یادتون نره



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۲ ، ۱۸:۲۷
sahba