جنگ نرم و فناوری

پیام های کوتاه
  • ۱۴ دی ۹۲ , ۱۸:۲۷
    hadeh
نویسندگان
center> قافلـه ی صبـر و بصـیـرت
با گذاشتن نظرات خودتون کمکم کنید در بهبود و روند بهتر وبلاگم از همتون که سر میزنید
ممنونم یا علی

۲۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

*** بابای آسمونی ***
{-31-}{-31-}{-47-} بدم ولی مگه بدها دل ندارن...{-47-}{-31-}{-31-}

سلام ای غایب از دیده پنهان، سلام ای حاضرِ بر دل و جان...

شناختی مولاجان؟! آره منم... من همون رو سفیدیم که برات آشناست... همونی که روی شیطون رو با کاراش
 سفید کرد... آره منم... همونی که دستش از همه پُر تره... اینقدر دستم از گناه پُره که دیگه نمیتونم اونا رو با
خودم بکشونم... همونی که شش روز هفته رو دنبال سرگرمی های خودشه، روز هفتم ادعای یه منتظر واقعی رو داره...
مولاجان میدونی این چندمین شب جمعه ی عمر منه که منتظر ظهورتم؟!میدونی این چندمین شب جمعه ایه که آرزوم برآورده نشده؟! میدونی چندمین باره که دلم پر کشیده تا ...؟! مولاجان پس چرا نمی آیی...؟! دلامون بی قراره آقا... چه جوابی بهش بدیم وقتی به یاد تو آشوب به پا میکنه؟! چشمامون به راهه آقا... هر شب جمعه وعده میدیم بهش، ولی بازم وقتی غروب جمعه روی ماهت رو نمیبینه، دوباره سیل به راه میاندازه... ما که دیگه هیچی، این دنیا هم دیگه شوقی برا یه شروع تازه نداره... تا کی از شب جمعه تا غروب جمعه رو با انتظار بگذرونیم؟! تا کی صبح های جمعه بدون تو و در فراقت زمزمه ندبه سر بدیم؟! تا کی غروب جمعه رو بدون تو سر کنیم... تا کی خودمون هم از زشت کاری های خودمون بنالیم...؟!
مولاجان میدونم این رسم عاشقی نیس آنچه ما کردیم بر معشوق... میدونم کارای ما خونی به دل شما بوده... میدونم زمین هم از جفای ما به فغان اومده... میدونم آقا، همه رو میدونم... ولی سرورم، شما به ما نگاه نکن... میگن بخشش از بزرگانِ... میدونم این از قدر نشناسی ما آدما بوده که الآن داریم در غم غیبتت می سوزیم و می سازیم... ولی مولاجان یه نگاه به ما بنداز... میدونی که چقدر حالمون بده... میدونی که چقدر از زشت کاریای خودمون بدمون اومده... ولی درست شدیم مثل کسی که توی مرداب گیر کرده... داریم توی مرداب زندگی دست و پا میزنیم و بیشتر فرو میریم...
مولاجان ببخش مارو به بزرگی خودت... به عظمت خدا... به حق عشاق واقعیت... به حق اون دلای شکسته ای که هر شب جمعه برای اینکه یه مرحمی روی زخم دلشون بزارن راهی جمکران میشن... من از خودم میگم... میدونم که اینقدر روسیاهم که دیگه ماههاست لیاقت اومدن به جمکران رو ندارم...
آقا ببخش، دلم این روزها سرگرمِ زندگیه، سرگرمِ زرق و برق دنیاست، کمتر به یاد شما تنگ میشه..
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۲۹
sahba

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۲۳
sahba

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۵۶
sahba

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۲۶
sahba

خـــــــــــــدا جـــــونـــــــم شـــــکــــرت

 

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،

نگاهت می کردم،

امیدوار بودم که با من حرف بزنی،

حتی
برای چند کلمه،

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،

از من تشکر کنی؛

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،

مشغول انتخاب لباسی که
میخواستی بپوشی،

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی،

فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی
و به من بگویی:"سلام"،

اما تو
خیلی مشغول بودی.


یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری

 نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی،

اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از

آخرین شایعات با خبر شوی.

تمام روز با صبوری منتظرت بودم،

با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی

با من حرف بزنی.
متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛

شاید چون خجالت می کشیدی،

سرت را به سوی من خم نکردی!!!

تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.


بعد از انجام دادن چند کار،

تلویزیون را روشن کردی،

نمیدانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را

جلوی آن می گذرانی.

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط ازبرنامه هایش
 لذت می بری.

باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،

شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!

موقع خواب،

فکر
می کنم خیلی خسته بودی،

بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی،

نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛

اما اشکالی
ندارد،

آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!

هنگامی که به خواب رفتی،

صورتت را که خستهء تکرارِ یکنواختی های روزمره بود

را عاشقانه لمس کردم.

چقدر مشتاقم که به تو بگویم:

چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...

احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.

من صبورم،

بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.

حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم،

منتظر یک سر تکان دادن،

یک دعا،

یک فکر،

یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید.

خیلی سخت است که مکالمه ای یکطرفه داشته باشی.

خوب،

من باز هم سراسر پر از
عشق منتظرت خواهم بود،

به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!


آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟

اگر نه،

عیبی ندارد،

من می فهمم و سعی می کنم
راه دیگری بیابم.

من هرگز دست نخواهم کشید...

روز خوبی داشته باشی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۳
sahba

خطا از من است، می دانم...

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”،

اما به دیگران دل سپرده ام...

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین” ،

اما به دیگران تکیه کرده ام...

رهایم نکن خدایا!

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...

“ایاک نعبد”و” ایاک نستعین”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۵
sahba


دلت پاک باشد، کافی است



آن کسی که تو را خلق کرده است


اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می گفت:


»آمنـــوا«


اما گفته است:


»آمَنُـــوا وَ عَمِلُوالصَّالِحـــات«


یعنی هم دلت


پاک باشد،هم کارت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۳۶
sahba

«سیدمرتضی آوینی» پیش از آن‌که نامش با شهادتش برای مردم کشور شناخته شود، صدای صمیمی‌اش در مستند «روایت فتح» برای مردمان این مملکت شناخته شده بود؛ اما شهادت این مستندساز، که در بیستم فروردین 1372 هنگام فیلمبرداری از منطقة عملیاتی فکه رخ داد و عنایت ویژة مقام معظم رهبری که او را «سید شهیدان اهل قلم» نام نهادند، موجب شد که از آن پس در فضای عمومی جامعه، «سیدمرتضی آوینی» معیاری شود برای هنر متعهد در جامعة ارزش‌گرای ایران که بی‌شک حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف از ارزشمندترین باورهای آن است. جملات مهدوی زیر که از سخنان و نوشته‌های این شهید عزیز استخراج شده است اندیشه‌های مهدوی وی را تا حدودی به تصویر کشیده است.

ما پیروان راه هزاران سالة انبیا هستیم و به عهد ازلى خویش با آفریدگار متعال لبیک گفته‏ایم و براى تحقق آن عصر موعود، عصر عدالت و حاکمیت احکام خدا، قیام کرده‏ایم تا راه تاریخ را به سوى نور بگشاییم و اگر چشم دل باشد خواهد دید که این راه با بال‌هاى ملائکه فرش شده است.زمانة عجیبی است، امام گذشته را عاشقند اما حاضر را نه! می‌دانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می‌کنند اما امام زمان را باید اطاعت کنند و فرمان ببرند.حقیقتِ آنچه را که امروز ما در عرصة‌ تحقق تاریخی آن حضور داریم جز از چشمِ روشن‌بینِ احادیث نمی‌توان باز شناخت. اکنون عصر تحقق بشارت‌های هزار و چهارصد سالة‌ احادیث فرا رسیده است. ما انصارالمهدی هستیم و خداوند زمینة‌ برقراری دولت کریمة آل محمد صلوات‌الله علیهم را به دست ماست که فراهم می‌کند.

 رزم‌آوران دلاور عرصة‌ دفاع مقدسِ ما، اگرچه در زمین گمنام هستند، اما در آسمان، در بلندترین معارج جبروتی، میان عرش‌نشینان، کسی از ایشان مشهورتر نیست؛ «ا‌لا انهم انصار المهدی.» آگاه باشید اینان یاران وفادار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و تا پرچم انقلاب را تقدیم ساحت اقدس او نکرده‌اند، روی از جهاد بر نخواهند تافت.امام به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده می‌دارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق، مبارزه کنیم.

انتظار در مبارزه است! (مهدویت در اندیشه شهید آوینی)

عقلِ علمیِ جدید، که به تبع اطلاق احکام علوم تجربی بر کل عالم پدید آمده چه می‌تواند دریابد که «حیات بشر با حجت الله آغاز شده و به حجت الله پایان می‌گیرد»، یعنی چه؟

نمی‌دانم انسانی که تاریخ را بر «انتظار موعود» معنا نمی‌کند، چگونه می‌خواهد معانی جنگ‌ها و صلح‌ها و تحولات تاریخی و انقلاب‌ها را در یابد؟ همة تحولات تاریخی در حیات بشر «در انتظار موعود» صورت گرفته است، چه بدانند و چه ندانند.

هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همة قلب‌ها را فرا گرفته است.انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت، و از این پس تا آنگاه که شمس ولایت از افق حیثیت کلی وجود انسان سر زند و زمین و آسمان‌ها به غایت خلقت خویش واصل شوند، همة نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست‌وجوی اوتوپیای (آرمان‌شهر) لذت و فراغت ـ که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده ـ به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید. جنگ ممکن است که باشد یا نباشد، اما مبارزه تمامی ندارد. تحقق اسلام در جهان و برقراری عدالت در گرو مبارزة حق و باطل است. جهاد، حافظ بقای سایر اصول و فروع دین است و آنان که این معنی را نمی‌پذیرند، یا باید بشر را در این فلاکتی که بدان گرفتار آمده است رها کنند و یا وضع کنونی بشر را مودّی به عدل و صلح بدانند و منتظر باشند تا استمرار همین وضع به استقرار عدالت و صلح حقیقی بر سطح کرة زمین منتهی شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۳۱
sahba

حضرت امام حسن مجتبی (ع) در عالم خواب یا مکاشفه به مرحوم آیت الله میرزا محمد باقر فقیه ایمانی فرمودند :
«در منبرها به مردم بگویید و به آنان دستور دهید .توبه کنند و درباره ی تعجیل ظهور حضرت دعا کنید .
دعا برای آمدن آن حضرت مانند نماز میت نیست که واجب کفایی باشد و با انجام دادن عده ای از دیگران ساقط شود ؛بلکه مانند نمازهای پنج گانه است برهر مرد و زن بالغ واجب است برای ظهور امام زمان غایب دعا کنند.»

آشتی با امام عصر ص91

امام زمان عجل الله تعالی فرجه به یکی از دوستان خود که از آن حضرت پرسیده بود:
آقاجان! قربانتان بشوم, چرا
با اینکه ما این همه دعای فرج را می خوانیم شما نمی آیید؟
فرمودند: شما که دعای فرج را نمی خوانید! شما
دعای سلامتی من را می خوانید (یعنی اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن ....
شما باید دعای(الهی عظم البلا) را زیاد بخوانید

لطفا با هر توانی که دارید این مطلب رو منتشر کنید

امام زمان و سید بن طاووس صفحه238.نجم الثاقب صفحه 480

http://golenarges2014.mihanblog.com
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۵
sahba
کی میگه اینجا دنیای مجازیه؟؟!!
هان؟؟؟
دنیای مجازی اون بیرونه
که همه با نقابن
همه تو قیافن
حتی من،حتی تو
دنیای واقعی اینجاس
همه بی ریا و خاکی
کسی زخماشو نمیپوشونه
کسی اشکاشو پاک نمیکنه
کسی بغضاشو قورت نمیده
کسی به خاطر چهرش تحقیر نمیشه
اینجا فرق نمیکنه با گرون ترین کامپیوتر و لب تاب باشی
یا ارزون ترین و قدیمی ترین
اینجا مملو از حرف های نگفتس
حرفایی که اون بیرون نمیشه زد
دیدی؟؟؟
دنیای واقعی اینجاس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۲۴
sahba