جنگ نرم و فناوری

پیام های کوتاه
  • ۱۴ دی ۹۲ , ۱۸:۲۷
    hadeh
نویسندگان
center> قافلـه ی صبـر و بصـیـرت
با گذاشتن نظرات خودتون کمکم کنید در بهبود و روند بهتر وبلاگم از همتون که سر میزنید
ممنونم یا علی

رابطه دین و علم

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۷ ب.ظ


 

توجه: (موسیقی متن جدید) علم اثبات کرده است که گوش دادن به موسیقی نه تنها بر انسان ها، بلکه بر سایر موجودات دیگر تأثیرات قابل توجهی دارد، از چنین ویژگی موسیقی می توان به نحو احسن استفاده نمود. به همین دلیل ما یک موسیقی مخصوص برای مطالعه مقاله هایمان برای شما کاربر گرامی انتخاب نمودیم. از شما خواهشمند هستیم برای اینکه ذهنتان کاملأ آماده یادگیری مطالب شود، در هنگام خواندن مقالات، همیشه آن را گوش دهید. برای دانلود اینجا کلیک کنید.





متأسفانه در جهان مسحیت به واسطه برخی قسمت های تحریفی عهد عتیق  (تورات) کتاب مقدس یهودی که برای مسیحیان اندیشه ای در اذهان رسوخ یافته است که هم برای علم گران تمام شده و هم برای ایمان. آن اندیشه، اندیشه تضاد دین و علم است. ریشه اصلی این اندیشه همان است که در عهد عتیق "سفر پیدایش" آمده است. در باب دوم، آیه ۱۶ و ۱۷ "سفر پیدایش" درباره آدم و بهشت و شجره ممنوعه چنین آمده است: "خداوند آدم را امر فرموده، گفت: از همه درختان باغ بی ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری، زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد" در آیات ۱ تا ۸ از باب سوم می گوید: "و مار از همه حیوانات صحرا که خدا ساخته بود هوشیارترین بود و به زن (حوا) گفت: آیا خداوند حقیقتأ گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟ زن به مار گفت : از میوه درختان باغ می خوریم، لکن از میوه درختی که د وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس نکنید، مبادا بمیرید. مار به زن گفت: شما نخواهید مرد بلکه خدا می داند در روزی که که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون زن دید که از آن درخت برای خوراک نیکو است و به نظر خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزاست، پس از میوه اش گرفته، بخورد و به شوهر خود (آدم) نیز داد  و او هم خورد. آن گاه چشمان هردوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند پس برگ های انجیر دوخته، و سترهایی (لباس) برای خویشتن ساختند.

در آیه ۲۳ از همین باب می آید: " و خداوند گفت: همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا ابد جاودانه زنده بماند" طبق این برداشت از انسان و خدا و آگاهی و عصیان، امر خدا "دین" این است که انسان عارف نیک و بد نگردد و آگاه نشود؛ درخت ممنوعه، درخت آگاهی است. (درخت معرفت یا همان عرفان کابالا) انسان با عصیان و تمرد امر خدا (با سرپیچی از تعلیمات شرایع و پیامبران) به آگاهی و معرفت می رسد و به همین دلیل از بهشت خدا رانده می شود. بر اساس این برداشت، همه وسوسه ها، وسوسه های آگاهی است، پس شیطان وسوسه گر همان عقل است.

برای ما مسلمانان که از قرآن آموخته ایم خداوند همه اسماء (حقایق) را به آدم آموخت و آنگاه فرشتگان را امر فرمود که آدم را سجده کنند، و شیطان از آن جهت رانده درگاه شد که بر خلیفه الله آگاه به حقایق سجده نکرد. و سنت به ما آموخته است که درخت ممنوعه، طمع و حرص و چیزی از مقوله بود. یعنی چیزی که به حیوانیت آدم مربوط می شود نه به انسانیت او. و شیطان وسوسه گر همواره بر ضد عقل و مطابق هوای نفس حیوانی وسوسه می کند و آنچه در وجود انسان مظهر شیطان است نفس اماره است نه عقل آدمی، آری برای ما که چنین آموخته ایم آنچه در "سفر پیدایش" می بینیم سخت شگفت آور است. همین برداشت است که تاریخ تمدن اروپا را در هزاروپانصد سال اخیر به عصر ایمان و عصر علم تقسیم می کند وعلم و ایمان را در مقابل یک دیگر قرار می دهد. در صورتی که تاریخ تمدن اسلامی تقسیم می شود به دو قسمت ۱: عصر شکوفایی که عصر علم و ایمان است. ۲: عصر انحطاط که علم و ایمان توامأ انحطاط یاقته اند. ما مسلمانان باید خود را از این برداشت اشتباه که خسارت هایی جبران ناپذیر یر علم و ایمان و انسانیت وارد کرد برکنار بداریم و کورکورانه تضاد علم و ایمان را امری مسلم تلقی نکنیم.

در رابطه با دین و علم از دو ناحیه می توان سخن گفت، ۱: آیا تفسیر و برداشتی که ایمان زا و آرمان خیز باشد و در عین حال مورد تایید منطق باشد وجود دارد، با تمام تفکراتی که علم و فلسفه به ما می دهد همه بر ضد ایمان ها و دلبستگی ها و امید ها و خوشبینی هاست؟ ۲: ناحیه دیگر، ناحیه تأثیرات علم از یک طرف و ایمان از طرف دیگر بر روی انسان است. آیا علم به چیزی می خواند و ایمان به چیزی دیگری ضد آن؟ یا علم و ایمان متمم و مکمل یکدیگرند؟ علم نیمی از ما را می سازد و ایمان نیم دیگری آن را هماهنگ  با آن؟ پس ببینیم علم به ما چه می دهد و ایمان چه؟ علم به ما روشنایی و توانایی می بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی. علم ابزار می سازد و ایمان مقصد. علم سرعت می بخشد و ایمان جهت. علم توانستن است و ایمان خوب خواستن. علم می نمایند که چه هست و ایمان الهام می بخشد که چه باید کرد؟. علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون. علم جهان را جهان آدمی می کند و ایمان روان را روان آدمیت می سازد. علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می برد. علم طبیعت ساز است و ایمان انسان ساز. هم علم به انسان نیرو می دهد و هم ایمان، اما علم نیروی منفصل می دهد و ایمان نیروی متصل. علم زیبایی است و ایمان هم زیبایی است اما علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح. علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس. هم علم به انسان امنیت می بخشد و هم ایمان اما علم امنیت برونی است و ایمان امنیت درونی. علم در مقابل بیماری ها، سیل ها، زلزله ها، طوفان ها، ایمنی می دهد و ایمان در مقابل اظطراب ها، تنهایی ها، احساس بی پناهی ها، پوچ انگاری ها. علم جهان را با انسان سازگار می کند و ایمان انسان را با خودش.

"ویل دورانت" نویسنده معروف کتاب تمدن با اینکه غیر مذهبی است می گوید: "اختلاف دنیای قدیم با دنیای ماشینی جدید فقط در وسائل است نه در مقاصد... چه خواهید گفت اگر همه پیشرفت های ما تنها اصلاح روش ها و وسائل باشد نه بهبود غایات و مقاصد؟" و او در ادامه می گوید: "ثروت خستگی آور است، عقل و حکمت نور ضعیف سردی است اما عشق است که با دلداری خارج از حدود بیان، دل ها را گرم می کند." امروزه غالبأ دریافته اند که ساینتیسم ها (علم گرایی محض) و تربیت علمی خالص، از ساختن انسان تمام، ناتوان است، تربیت علمی خالص، نیمه انسان را می سازد نه انسان تمام. محصول این تربیت، ماده خام انسان است نه انسان ساخته شده. علم انسان توانا و قدرتمند می سازد نه انسان با فضیلت. انسان تک ساحتی می سازد نه چند ساحتی. امروزه همه دریافته اند که عصر علم محض به پایان رسیده است و یک خلأ آرمانی جامعه را تهدید می کند. برخی می خواهند این خلأ را با فلسفه محض پر کنند، بعضی ها دست به دامن ادبیات و هنر و علوم انسانی شده اند. در کشور ما نیز کم و بیش پیشنهاد فرهنگ انسان گرا و مخصوصأ ادبیات عرفانی از قبیل ادبیات مولوی و سعدی و حافظ برای پر کردن این خلأ معنوی و آرمانی مطرح است، غافل از اینکه این ادبیات روح و جاذبه خود را از خود مذهب گرفته است.

پس از آن که شناختیم نقش علم و نقش ایمان چیست به این نتیجه می رسیم که نه علم می تواند جانشین ایمان گردد و نه ایمان جانشین علم. چیزی که روشن است این است که دین و علم کامل کننده هم هستند مثل زن و مرد یا قطب های منفی و مثبت آهن ربا. اختلاف آن ها دلیلی بر در تضاد بودن آن ها نیست، این دو در کنار هم، همدیگر تکمیل می کنند، همان طور که در قبل اشاره شد هیچ کدام نمی تواند بر دیگری ارجع تر باشد، به طور مثال علم با این پیشرفت هایی که کرده است و توانسته اتم ها را بشکافاند و یا موفق شده که انسان ها بر روی کره مریخ راه بروند، اما هنوز نمی تواند به بنیادی ترین سوال یعنی وجود خدا را اثبات یا تکذیب کند. می دانید چرا؟ جواب ساده است: چون علم بر شهود (چیزی که قابل مشاهده باشد) تکیه دارد. به عبارت دیگر چون علم نمی تواند خدا را ببیند، نمی تواند درباره این موضوع هیچ نظری ارائه دهد و به مراتب هم هیچ راه اثبات و تکذیب وحی و ارتباط با انسان را هم ندارد. اما ایمان می گوید نیازی به دیدن خدا به وسیله چشم نیست، خدا را باید با دل دریافت، شاید نتوانیم او را مشاهده کنیم اما می توانیم از آثارات باقی مانده و از قوانین بسیار دقیق و قواعد کل دنیا به این باور رسید که خدا وجود دارد، وگر نه چطور این همه نظم از بزرگ ترین گرفته مانند کهکشان ها تا کوچکترین مانند الکترون ها و اتم ها به وجود آمده است؟ آیا این همه نظم تصادفی است؟ (مانند اینکه شما اشیایی را در حال دود کردن می بینید و در کنارش کبریت و نفت هم یافت می کنید، شما در لحظه حادثه حظور نداشته اید اما می توانید پی ببرید که در اینجا آتش سوزی رخ داده است)  ایمان را در پرتو علم باید شناخت، ایمان در روشنایی علم از خرافات دور می ماند. جدا شدن علم از ایمان، ایمان به خرافات و تعصب کور و با شدت به دور خود چرخیدن و راه به جتیی نبردن تبدیل می شود. آن جا که علم و معرفت نیست ایمان مومنان وسیله ای می شود در دست منافقان و زیرک (به عنوان مثال قوم یهود) که نمونه اش را در خوارج صدر اسلام و در دوره های بعد به اشکال مختلف دیده و می بینیم.

ممکن است گفته شود علم هم می تواند جهان را بسازد و هم انسان را! پس هم کار خودش را انجام می دهد (جهان سازی) و هم کار ایمان را. (انسان سازی) پاسخ این است که قدرت و توانایی علم، از نوع قدرت و توانایی ابزار است، به عبارت دیگر بستگی به اراده و فرمان انسان دارد. انسان در هر ناحیه بخواد کاری انجام دهد با ابزار علم بهتر می تواند انجام دهد. این است که می گوییم علم بهترین مددکار انسان است برای وصول به مقاصد و پیمودن راه هایی که انسان برای طی کردن انتخاب کرده است. ابزارها همواره در طریق مقصدها استخدام و انتخاب می شوند. مقصدها از کجا انتخاب شده اند؟ این عقاید و افکار و ایمان هستند که هدف ها را تشکیل می دهند، عقاید و ایدیولوژی ها هم از مذهب و دین سرچشمه می گیرد. پس این هدف عقاید و ایمان افراد است که مسیر علم را تعیین می کند، علمی که از به دور از عقاید و اخلاق و ایمان باشد می تواند بسیار مضر عمل کند (مثل ساخت بمب های اتمی) و یا در مسیر خیر انتخاب شود (مثل ساخت دارو). این نتیجه را می توان را از علم گرفت، که نه چیز خوبی است و نه بد، بلکه علم وسیله است و بستگی به طرز عقاید افکار ما دارد که چگونه بخواهیم از آن استفاده ببریم. (هدف های ما باعث خلق وسیله و ابزار می شود) از این رو انسان نیازمند نیرویی است که ابزار هوای نفس و طبع حیوانی خود نباشد، انسان نیازمند به نیرویی است که انسان را از درون منفجر سازد و استعدادهای او را به فعلیت برساند. نیازمند به قدرتی است که بتواند انقلابی در ضمیرش ایجاد کند. به او جهت تازه دهد. این کاری است که از علم و کشف قوانین حاکم بر طبیعت و بر انسان ساخته نیست.

"جورج سارتن" دانشمند مشهور و نویسنده معروف "تاریخ علم" در کتاب (شش بال) نارسایی و ناتوانایی علم را در انسانی ساختن روابط بشر و نیاز فوری انسان را به نیروی ایمان چنین بیان می کند: "علم در بعضی زمینه ها ترقیات عظیم و شگفت کرده است، ولی در زمینه های دیگر مثل سیاست ملی یا بین المللی که مربوط است به روابط افراد انسان با یکدیگر، هنوز خود را ریشخند می کنیم" جورج سارتن اعتراف دارد که ایمانی که مورد نیاز انسان است ایمان دینی و مذهبی است. وی درباره نیاز به مثلث هنر و دین و علم چنین می گوید: "هنر، زیبایی را آشکار می سازد و همین جهت مایه شادی زندگی می شود. دین، محبت می آورد و موسیقی زندگی است. علم، با حق و راستی و عقل و سروکار دارد و مایه هوشیاری نوع بشر می شود. به هر سه اینها نیازمندیم هم به هنر، هم به دین، هم به علم. علم به صورت مطلقی برای زندگی لازم است، ولی هرگز به تنهایی کافی نیست."

(کلیه حقوق این مقاله متعلق به فراماسونری ممنوع می باشد)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۱۱
sahba

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی