جنگ نرم و فناوری

پیام های کوتاه
  • ۱۴ دی ۹۲ , ۱۸:۲۷
    hadeh
نویسندگان
center> قافلـه ی صبـر و بصـیـرت
با گذاشتن نظرات خودتون کمکم کنید در بهبود و روند بهتر وبلاگم از همتون که سر میزنید
ممنونم یا علی

۴۴ مطلب با موضوع «آخرالزمان» ثبت شده است

داری داخل یک کوچه طولانی راه می روی، چپ و راستت خانه های جورو واجور، درهای مختلف با انواع رنگ ها، حیاط های بزرگ و کوچک، حوض و پله و باغچه و ...


اما تو از کجا فهمیدی خانه ای که داری می بینی بزرگ است یا کوچک؟؟؟؟ 

اصلاً تو که نمی بینی حیاطش را ...

تو داخل کوچه هستی و تنها چیزی که می توانی ببینی در است ...

در هایی که بعضی طرح دارند و بعضی ساده، بعضی رنگی و تر و تازه، بعضی زنگ زده و زهوار در رفته...


همینطور که داری به راهت ادامه می دهی، می رسی به خانه ای که درش باز است...

تازه اگرخودت هم نخواهی از سر کنجکاوی هم که شده، باز هم سرت را می چرخانی و همانطور که داری رد می شوی، داخلش سرکی می کشی و بعد اگر کنجکاوی ات ولت کرد به راهت ادامه می دهی...

فکرت مشغول می شود به حیاط و حوض و باغچه و...


آری در باز بود و توانستی داخل خانه را ببینی...

اما اگر در بسته باشد چه ؟؟؟

باز هم می توانی ؟؟؟

معلوم است که نه...


اصلاً اگر آنقدر جلوی در بایستی تا علف زیر پایت سبز بشود هم نمی توانی ببینی چه خبر است در خانه....

اصلاً وقتی در بسته باشد همینطور ردمی شوی و می روی و هیچ چیز این خانه توجه تو را جلب نمی کند چه رسد به اینکه بخواهی داخلش را ببینی....

خلاصه کم کم به انتهای کوچه می رسی و داخل چند تایی از خانه ها را می بینی که در هاشان باز است، بعد می رسی به خیابان...

وارد پیاده رو می شوی و شروع می کنی به قدم زدن...


آنطرف تر چند جوان را می بینی که از کنار همه بی تفاوت رد می شوند و می گذرند ولی وقتی به بعضی ها می رسند جور دیگری رد می شوند، شاید چیزی، حرفی، متلکی هم می پرانند...


از خودت می پرسی چرا؟؟؟ 

چرا فقط به بعضی ها جور دیگری نگاه می کنند؟؟

چرا فقط به بعضی ها متلک می گویند؟؟؟

چرا فقط بعضی ها را اذیت می کنند؟؟؟


جواب با شما

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۵
sahba

روزی روزگــــآری



دختران ایران من حجاب داشتند


پوشیده بودند


و حیا حرف اول را می زد


روزی روزگــــاری



درکشورم جنگ شد

نبردی سخت و دلهره آور

اما مردان ایران من که نمرده بودند

غیرت که نمرده بود

مسلمانی که ازیادها نرفته بود

مردانی بودند از جنس غیرت

رفتند و جان دادند وآسمانی شدند


 


می پرسی برای چه؟؟؟




خواهرم!!!


برای آنکه حجابت را برنداری


برادرم!!!


برای آنکه غیرتت را به تاراج نبرند



..........


روزی روزگاری

 


ایران من ایران بود



سرشار از حیا وعفت زهرا و غیرت عباس

 


ولــــــی

 


روزگاری بود...تمام شد..



دیگر در پس کوچه های کشورم هم امنیت نیست

دیگر سربالا کردن و نگاه کردن به روبرو سخت است

دیگر دانشگاه محل تحصیل نیست

دیگر چادری های ما امّل شده اند

و

بی حجاب ها متمدن



دیگر مردهای با غیرت کوته فکرند

و

بی غیرت ها روشن فکر




وخیلی دیگرهای دیگر




(توبگو)

.
.
.

آری
.
.
.


روزی روزگاری بود...و دیگر نیـــست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۳
sahba


چه انتـــظار عجیبـــــــے!

تو بین منتظران هم ، عزیزِ من چه غریبـــے!

عجیبتــــر که چه آسان، نبودنت شدهـ عادتـــــ !

چهـ کودکانهـ سپردم دل به قصهـ قسمتـــــ !

چهـ بــے خیال نشستیم، نه کوششــے،نه وفایــے،

فقطـ نشستهـ و گفتیم:

  خدا کند که بیایــے!
{الهم عجل لولیک الفرج}
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۰
sahba
کی میگه اینجا دنیای مجازیه؟؟!!
هان؟؟؟
دنیای مجازی اون بیرونه
که همه با نقابن
همه تو قیافن
حتی من،حتی تو
دنیای واقعی اینجاس
همه بی ریا و خاکی
کسی زخماشو نمیپوشونه
کسی اشکاشو پاک نمیکنه
کسی بغضاشو قورت نمیده
کسی به خاطر چهرش تحقیر نمیشه
اینجا فرق نمیکنه با گرون ترین کامپیوتر و لب تاب باشی
یا ارزون ترین و قدیمی ترین
اینجا مملو از حرف های نگفتس
حرفایی که اون بیرون نمیشه زد
دیدی؟؟؟
دنیای واقعی اینجاس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۲۴
sahba