فراماسونری در ایران

اولین اطلاعات پیرامون مبحث و موضوع فراماسونری عمدتا توسط فارسی زبانان ساکن هندوستان که با لژهای انگلیسی برخورد داشته اند ، نشر یافته است. میرعبداللطیف شوشتری و ابوالفتح الحسنی الحسینی سلطان الواعظین از آن جمله اند. و اما اولین فراماسونی که در ایران زیسته و به این سازمان گرایش یافت ، عسگرخان افشار رومی بوده است. او سفیر ایران در انگلستان بود و در همین کشور نیز به فراماسونری پیوست که پس از مدتی به مقام «استادی» رسید و مامور تشکیل شاخه آن در ایران شد. دومین ایرانی مطرح در پیوستن به فراماسونری ، میرزا ابولحسن خان ایلچی بود. او نیز از دولتیان بلندپایه قاجار و خواهرزاده میرزا ابراهیم کلانتر ، وزیر فتحعلی شاه بود. او در سال 1809 میلادی از سوی فتحعلی شاه به عنوان سفیر یا ایلچی نانوریت لندن را بدست می آورد و در سال 1810 به جرگه ماسونی می پیوندد و به «عالی جناب» شهره می شود.دیگر پیشگام فراماسونری در ایران را می توان میرزا صالح شیرازی کازرونی دانست که در سال 1815 همراه با دومین گروه از دانشجویان ایرانی اعزامی به خارج به انگلستان رفت و چهار سال در لندن بود و در همان سال به درجه «استادی» رسید. او همان است که با فن چاپ آشنا شد و به ایران آمد و انتشار نخستین روزنامه ایرانی با عنوان «کاغذ اخبار» ار شروع کرد.از میان نخبگان ایرانی که جذب فرماسونری شد . اولین لژ ایرانی را تحت نام «فراموشخانه» تاسیس نمود ، ملکم خان نظام الدوله بود که خود نخستین بار در سال 1857 به عضویت لژ «دوستی صادقانه» در پاریس در آمد و این در زمان ناصرالدین شاه بود.

الا بذکر الله...

تعادل

میترسم...

مَـــن از ایـن مـی تـرسَــم کـه

دوســت داشتــن را

مثل مســواک زدن بَچـــه ها

بـه مـــن و تـــو تَذَکُــر بدهنـــد

" حسیــن پنـــاهـــی"

چشمان...

جنگ نرم ....

چادر خاکی

گاهی چادرم خاکی می شود.
چادر مشکی ام از در و دیوار شهر خاکی می شود.
از نگاه های طعنه آمیز خاکی می شود.
 از حرف های سیاه خاکی می شود...
گاهی چادرم را خودم خاکی می کنم!
چادرم را می شویم تا غبار شهر را از رویش پاک کنم.
 تا سنگینی نگاه ها را پاک کنم...!

دهه شصتی ها

مغزهای فاسد

«حجاب»

نباید تن های سالم را در حجاب بست

بلکه مغز های فاسد را باید حجاب پوشانید
چرا که مغزهای فاسد،در درون خود،حجاب تن را هم میدرند
ای بانو...
ای انسان...
آزاد کردن خود،خود فروشی نیست
بلکه خود فروشی این است که برای فاسدان آزاد،خود را در بند نمایی
پس بخوان آزادی را...
                                              بخوان برابری را...»
|    جناب شاعر لطف فرمودند گفتند : نباید تن های سالم را در حجاب داشت بلکه باید مغزهای فاسد را حجاب داشت
مثل این که بگیم تو نباید درب خانه ات را ببندی یا درب کیفت رو ببندی بلکه باید دست کسی که احتمال هست دزدی کنه را بست، یا اینکه هیچ کس نباید دروغ بگه و ...مشکل همه انسان های سالم و آزاد اینه که همیشه انسان هایی هستند که مغزشان فاسد است که نه می توان دست ، نه چشم ، نه زبان و نه ذهن آن ها را کنترل نمود ، هیچ تضمینی وجود نداره که از دست آن ها در امان باشی.بنابراین می بایست که خودت مواظب پول و حجاب و عفت و ... خود باشی و مواظبت کنی که از دستشون ندی.
فقط با ظهور مولایمان صاحب الزمان هست که دیگه مغزی فاسدی وجود نداره و تمام مردم با آرامش و راحتی در کنار یکدیگر با خوشبختی و بدون هیچ مشکل و نگرانی زندگی خواهند کرد. بنابراین اللهم عجل لولیک الفرج.
در ضمن حجاب زن باعث دوام بیشتر زیبایی او می شه ، تن زن از باد و گرما و سرما و اشعه خورشید و ... در امان می مونه و جوانی و شادابی زن پایدارترمیشه ، در ضمن بی حجابها مطلع باشن که بی حجابی جز ضرر واسشون  چیز دیگه ای نداره ، بی حجابی توقع مردان را بالا می بره و زندگی آینده خودشون و دیگران سخت تر می شه.
در یه جای دیگه این وبلاگ بالای عکس چند تا بچه فقیر نوشته بودند:
«ای کاش به جای نگران بودن برای برهنه بودن موهای سر دختران
کمی نگران پاهای برهنه بودیم...»
نگرانی برای پاهای برهنه این ها خیلی خوبه ، و باید هم نگران بود.
اما نگرانی در مورد برهنگی موهای سر دختران
ببینید خدا یه انسانی رو خلق کرده روی کره زمین یه هفتاد، هشتاد سالی رو عمر کنه، که چی بشه ؟ تو این هفتاد هشتاد سال اونقدر بالابره و اونقدر از لحاظ روحی رشد کنه که بتونه جانشین خودش بشه، بشه آئینه صفات خود خدا، و یه زندگی ابدی رو خوشبخت و خرم در بهشت داشته باشه، خوب حالا برای این که این فرصت رو به همه بده و همه بیان روی این کره خاکی یه میل جنسی در وجود او قرار داده ، که به خاطر این میل ، نسل بشر ادامه پیدا کنه و همه این فرصت رو داشته باشند که خلیفه الله بشن، خوب این وسط اگر یه سری زن ها که خودشون نمی دونن برای چی خلق شدند و زندگی می کنند، بیایند عشوه گری کنند و هر روز به یه شکل میل جنسی مردان رو در جامعه تحریک کنند این جوونی که یه جندسال بیشتر جوون نیست و وقت کمی داره که زندگی ابدی اش رو بسازه و همه هم و غم خودش رو صرف رشد و کمالات روحی خودش کنه هواسش پرت می شه و ذهنش فقط معطوف مسائل جنسی و بی ارزش دیگه می شه و از زندگی ابدی و کمالات غافل می مونه و جز حسرت ابدی چیزی به دست نمیاره، خوب حالا به نظر شما جا نداره بیشتر نگران موهای برهنه سر دختران باشیم تا پاهای برهنه فقرا؟

دلم تنگه...شهدا