مردم ما چادر را انتخاب کرده اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.» ولى زنان ما می خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آنکه یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست
پیامکی به اصطلاح "خنــــده دار" از طرف ِ دوستانم که بعضــا" بسیجی هم هستند ،
به من رسید با ایــن عنوان کـــه :
اگر جنگ شـــروع شود و قرار باشد خانم هـــا به جبهه بروند :
" کتـــــــــــی" اون دشمن رو تیربارون کن..
ـــ نه! خوشکله.. حیفه.. دلم نمیآد..
" مهســــــا " اون تفنگارو پُر کن..
ـــ باشه... وایسا ، بذار موهامو ببندم..
" نیلــــو " خشابارو بیار..
ـــ اَه.. نمیتونم.. یه سوسک داره روشون راه میره..
" ســـــوسن " هفت تیرا رو پُر کن..
ـــ آخ .. دیدی چی شد ؟! ناخونم شکست..
" نـــــازی " فردا میخوایم بریم خط ..
ـــ واااااااااای ... حالا چی بپوشم؟... ( اینجاست که دشمن ، منهدم میشه از خنده!! )
و امـــا !
در قامت ِ یـک بانوی ِ رزمنــــده ی سایبری میخواهم از سنگــر ِ خــودم و 7 هزار شهیـــده
در دفاع مقدس ، دفاع کنم و بگـــویم : کـه در عــرصه ی کار زار ،
الگـــوی مـــن ، " شهیـــده مــــریم فرهانیان " و "شهیـده نسیـــرین افضل" است ،
که در خــاکریزهای دفاع مقـــدس ،
نه فکر رنگ ِ لباسشان بــودند و نه شکستن ِ ناخن شان...
آری ! دشمـــــن بداند :
با طــرح ِ ایـــن نوع پیامک هـــا نمیتوانـــد ، نقــش ِ بانوان را در عرصه ِ دفاع مقــدس
کمــرنگ کنـــد و انگیــزه ی جهاد را از من بگیــــــــــــرد ، چــرا کـــه :
وقتــــش که برســد ،
چادرم را بــه کمــر میبنــدم و پابه پای مــردان ِ میهنـــم ، از اسلام و سرزمینـــم ،
دفاع خـــواهم کرد..
ــ در جبهه ی جنگ ِ نرم ، " موبایلها" میتوانند ســِلاح باشنــــد و " پیامک هـــا " فشنگ..
ــ دشمن آنقـدر بیدار است که از غفلت ما استفاده میکند و حتی
هزینه ی تبلیغات ِ سوء خود را از جیب ِ ما تأمین میکند ، پس :
مــــــراقب باشیـــم که با ســلاح ِ خودمان ، خــودمان را نزنیـــــــــــــــم.. !!
یک کاریکاتوریست خلاق انگلیسی با کشیدن کارتونهایی به برخورد دوگانه
دولتهای غربی با مسلمانان اعتراض کرده است. که تعدادی از یان کاریکاتور ها را
ذیل مشاهده می کنید:
ترجمه :متهم است .. زنده یامرده, احتیاط کنیدبسیارخطرناک است
یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت کند , درست است ؟
اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد , مورد ملامت قرارمیگیرد ؟
وقتی زنی در غرب خانه داری کند وبه تربیت کودکانش بپردازد مورد ستایش
وتقدیر جامعه قرار
گرفته فداکارشمرده میشود اما اگر همین کار را زن مسلمان انجام دهد
مورد ملامت قرارمی گیرد
حقوق وآزادی هر دختری ایجاب می کند که به دانشگاه برود وهرچه را دلش میخواهد
می تواند بپوشد اما دختر با حجاب مسلمان از ورود به دانشگاه منع می شود
اگر کودکی به موضوعی علاقمند باشد باید آن را رشد ونمو داد اما اگر علاقمند به اسلام باشد
باشد فایده ای ندارد
اگر شخصی جان خود را بخاطر نجات دیگران به خطر اندازد شجاع ودلیر خوانده می شود
وهمه جامعه او را محترم می شمارند اما اگر فلسطینی باشد وسعی کند فرزندش یابرادرش
را نجات دهد تا مبادا دستش بشکند یا ازمادرش دفاع کند تاکه مورد تجاوزقرار نگیرد یا از
منزلش دفاع کندتاکه ویران نشود به او تروریست می گویند
اگر یک یهودی شخصی را بکشد هیچ ربطی به دین یهودیت ندارد
اما اگر مسلمانی به جرمی متهم شود اسلام را متهم اصلی می دانیم
هر مشکلی که پیش اید ما انواع راه حل ها را می پذیریم اما اگر اسلام راه حل نشان دهد
حتی حاضر نیستیم به آن نگاه کنیم
وقتی کسی ماشین خوبی را به شیوه نادرستی براند کسی ماشین را مقصرنمی داند اما اگر
مسلمانی خطا کند یا درست برخورد نکند مردم ما می گویند اسلام مقصر است !!
بدون نیم نگاهی به قوانین وشرع اسلام, مردم ما هرآنچه که رسانه ها می گویند باور دارند ,
اما سؤال اینجاست که قرآن چه می گوید!
چرا, چون او مسلمان است !
آیا می خواهی این ستم پایان یابد؟
این ایمیل را برای هر که می شناسی بفرست
من مسلمانم مرا بکش وآن را هزینه های تحمیلی(اضافی) نام بگذار
دارائیم را غارت کن, به وطنم تجاوز کن , راهبرم را تو تعیین کن ونام آن را دمکراسی بگذار
کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست
ولی مگه خدا هم گریه می کنه؟!چرا باید دل خدا بگیره!!!!
دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم
اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم
تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!
آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد
حس میکردم که آدما دل خدا رو شکستند
و یا از یاد خدا غافل شدند همه می گفتند باران رحمت خداست
ولی حس کودکانه من می گفت:
خدا دلش از دست آدما گرفته
دلگیر نشو از آدما !
نیش زدن طبیعت بعضیهاشونه !
همین هایی که سال هاست که به هوای بارانی میگویند :
خــــــراب...
یک کلاغ سیاه وزشت بودکه آرزوداشت زیباترین
پرنده ی جهان باشد.یک روزکه داشت پروازمی کرد
یک جا دوگر را دید که داشت گریه می کرد .
کلاغ پیش جادوگر رفت و پرسید :چرا داری گریه می کنی ؟
جادوگر گفت : برای اینکه چوب جادوگریم را گم کردم .اگر تو
چوبم را پیدا کنی کاری میکنم تا زیباترین پرنده جهان بشوی .
کلاغ قبول کرد و به دنبال چوب جادوگر گشت تا آنرا پیدا کرد
و به باغ برگشت و جادوگر او را به زیباترین پرنده تبدیل کرد .