جنگ نرم و فناوری

پیام های کوتاه
  • ۱۴ دی ۹۲ , ۱۸:۲۷
    hadeh
نویسندگان
center> قافلـه ی صبـر و بصـیـرت
با گذاشتن نظرات خودتون کمکم کنید در بهبود و روند بهتر وبلاگم از همتون که سر میزنید
ممنونم یا علی

داستان

پنجشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۳۶ ب.ظ

با خیلی ها میتونستیم باشیم ، خودمون نخواستیم

 

گفتن کسی نخواستت ...   گفتیم درسته !

 

خودشون بهمون پیشنهاد دادن ، قبول نکردیم ...

 

گفتن لیاقتمونو نداشت ...   هیچی نگفتیم !

 

خیلی کارا میتونستیم بکنیم و نکردیم

 

گفتن بلد نبودی ...   گفتیم باشه !

 

خریت هایی بود که میشد انجام داد انجام ندادیم

 

گفتن عرضه نداشتی ...   گفتیم درست میگین !

 

کسی تو زندگیمون نبود

 

گفتن این با خیلیاست  ...   سکوت کردیم !

 

دخترو پسر بهمون تیکه انداختن جوابشونو ندادیم

 

گفتن امله ...   چشامونو بستیم !

 

جلو کسی دولا راست نشدیم که بعد پشت سرش بد بگیم

 

گفتن بد اخلاقه ...   گفتیم درسته !

 

حرفاشون نیش داشت اندازه مار افعی گفتن شوخی میکنیم

 

مام خندیدیم  ....   !!!!!

 

و این داستان همچنان ادامه دارد ....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۶
sahba

نظرات  (۱)

سلام
خوبی؟
ممنون به یادم هستی 
گرفتارم دعام کن
التماس دعای فرج

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی